The more a got close to you
The more i lost myself
از بهار و تابستون متنفرم...کلا یه جورین
ساعت شش عصره...نور خورشید همه جا پره پره بعد تو فک مبکنی هنو زوده ....بعد یهویی بومب شب میشه میبینی ساعت یازدهه..
هرسالم این موقع یه افسردگی میگیرم فجیععع...خسته میشمو حوصله هیچکاری ندارم
یه جوری میگم که خوب الان زوده باشه هنو روزه بعد یهو که شب میشه میگم عه دو ساعت دیگه وقت خوابه پس باشه برا فردا
یا یه سردرد و بدن دردای مضخرفی با کلی فکرای بی سروته اشفته ای میاد سراغم...
حالا این وضعیت امسال یه جوری تر شده...پارسال مغزمم باهام همکاری میکرد یه هفته افسردگی(افسردگی که نمیشه گفت الرژی ذهنی؟؟الرژی تفکر؟همون افسردگی مزمن-_-)میگرفتم بعد خوب میشدم و خوب بسم الله شروع میکردم
امسال مغزم اصلا همکاری نمیکنه...یعنی یه طرف مغزم همکاری نمیکنه...میخام بخوابم بدنم نمزاره میخام کار خاصی کنم مغزم نمیزاره میخام یه کار دیگه کنم اون طرف مغزم نمیزاره...الان رسما مثل یه زمبی میرم اینور میرم اونر
یه فکرای فلسفیی هم میادتو ذهنم خودم میمونم از این حجم از اطلاعات...مثلا یهو وسط غذا مغزم میپرسه دنیا چجوری شد..یا چرا زندگی میکنی؟؟...انیشتین برنامه غذاییش چی بود؟؟..تسلا کجا رفته؟میاد؟نمیاد؟...(حالا بحثای کیپاپی که اصن صحبتشو نمیکنم یه ذره یه جوریه)
بعد حالا اون یکی زهرا۱(دوستمه اشنا شید باهاش)که بعد فلسفیمه میاد میشینه راجبش حرف بزنه...دیگه غذا زهرمارم میشه از بس فکر میکنم...(من خودرگیری های زیادی با این زهراهام دارم)
ولی پابیز..وای پاییز بارون بعد باد بعد بوی خاک بعد یه نور ملایم خورشید..یا صدای کلاغا...پاییز فصل منه اصلا..با اینکه متولد بهارم ولی عاااشق پاییزم...کجا هوا همیشه پاییزیه من برم اونجا زندگب کنم؟؟
تنها خوبی که بهار و تابستون دارن اینکه یه پرنده هست اینجا بعد فقط اینموقع سال پیداش میشه و شبا صداش میاد و با اینکه صدای خاصی نداره ولی خیلییی به دلم میشینه...فک کنم جغده ولی مامانم نقضش میکن
پ.ن۱:الانم یکیم یه مدت نیست و من دلم براش خیلیییی تنگ شده...خانم محترم اگه اومدی حتما پاسخگو باش
پ.ن۲:الان وضعیت داغونه من اینجا معلوم میشه که من عاشق یزدم..و دوس دارم برم یزد-_-
پ.ن۳:این چندمین تلاشم برای نوشتن پسته و ستودنیم هست...خواهشا غلطای املاییمو نبینین
پ.ن۴:خدایی همه وقتی پست میزارن مثل من کولی بازی درمیارن و هزاربار چکش میکنن؟؟واقعاا خسته نباشید دلاوران خداقوت پهلوانان
